جدول جو
جدول جو

معنی شاخ نبات - جستجوی لغت در جدول جو

شاخ نبات
(دخترانه)
شاخ شکر، شاخ (فارسی) + نبات (عربی)، نام افسانه ای معشوقه حافظ شیرازی
تصویری از شاخ نبات
تصویر شاخ نبات
فرهنگ نامهای ایرانی
شاخ نبات
شاخه ای از نبات، شاخه های متبلور درون کاسۀ نبات
تصویری از شاخ نبات
تصویر شاخ نبات
فرهنگ فارسی عمید
شاخ نبات
(خِ نَ)
آنچه بصورت شاخ در کوزه های نبات بر رشته ها بسته شود. (غیاث اللغات). شاخه هایی از نبات متبلور که درون کاسه نبات بندد. ظاهراً شاخ قند نیز همین باشد. (آنندراج). شاخ شکر. رجوع به شاخ شود:
بلبل از عشق ز گل بوسه طمع کرد چه گفت
بشکن شاخ نبات و دل ما را مشکن.
مولوی (از آنندراج).
حافظ چه طرفه شاخ نباتیست کلک تو
کش میوه دلپذیرتر از شهد و شکر است.
حافظ.
این همه شهد و شکر کز سخنم می ریزد
اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند.
حافظ
لغت نامه دهخدا
شاخ نبات
(خِ نَ)
نام افسانه ای معشوقۀ خواجۀ شیراز. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شاه نبات
تصویر شاه نبات
(دخترانه)
شاه (فارسی) + نبات (عربی) نام همسر فتحعلی شاه قاجار
فرهنگ نامهای ایرانی
(خِ)
نام یکی از دهستانهای بخش درمیان از شهرستان بیرجند واقعدر خاور بیرجند، از نود آبادی تشکیل شده که مجموع نفوس آنها در حدود 27550 تن است. قراء مهم آن عبارتنداز مهمویی دارای 1467 تن جمعیت و کازار دارای 1739 تن جمعیت. ساکنان آن از طوایف دلاکه، دادعلی، حاجی حق داد و احمدی میباشند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا